کد مطلب:69603 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

اعتراف خلفا به اعلمیّت علی











دانـاتـر بـودن امـیـر مـؤ مـنـان عـلی (ع) نـسـبـت بـه دیـگـر مـسـلمـانـان و صـحـابـه رسـول خـدا (ص)، عـلاوه بـر اینكه از نظر سنّت و احادیث نبوی مسلّم است، از دیدگاه خود خلفا نـیـز یـك مـسـاءله بدیهی و ضروری بود. بارها و بارها خلفا در اداره امور جامعه دچار اشتباه و سـردرگـمـی شـده و در احـكـام شـرعـیه و قضاوت براساس آن، به بن بست می رسیدند و به نـاچـار بـرای حـل مـشـكـل بـه عـلی (ع) پـنـاهـنـده مـی شـدنـد كـه بـه عـنـوان نـمـونـه، مـوارد ذیل را بیان می كنیم:

از ابـوبـكـر، نـقـل شـده اسـت كه مردی یهودی با او ملاقات نمود و از وی پرسید: خدای شما در كـجاست؟ ابو بكر گفت: بر بالای عرش است، یهودی گفت: بنابراین زمین از وجود خدا خالی اسـت چـون خـدایـی كـه در نـقطه معینی جای دارد، در نقاط دیگر نخواهد بود. پاسخ غیر عالمانه خـلیـفـه دسـتاویزی برای مرد یهودی شد كه اسلام را به تمسخر بگیرد. خلیفه آبروی خود و مـسـلمـانـان را در خـطـر دیـد و برای حل این مشكل علمی همراه فرد یهودی و عده ای از مسلمانان به حضور علی (ع) رسیدند. فرد یهودی سؤ ال خود را تكرار كرد و گفت: خدا در كجاست. علی (ع)، فـرمـود: خـدا خـود مكان را آفریده پس خود او اختصاص به مكان خاصی ندارد، او خود زمان را آفـریـده، پـس در زمان نمی گنجد بلكه برتر از مكان، زمان و همه سنن مادّی است. اینجا بود كه فرد یهودی مسلمان شد و خلیفه و دیگر مسلمانان از این امر خرسند شدند و دانش مولای متقیان را تحسین نمودند.[1] .

از خلیفه دوم، نیز در باب قضاوت، احكام اشتباهی بسیاری صادر گردیده كه هر بار مولا علی (ع) او را از اشـتـبـاهـش بـرگـردانـد تـا آنـجـا كـه بـیـش از هـفـتـاد بـار در طول خلافت خود، گفت: «لَوْ لا عَلِیُّ لَهَلَكَ عُمَرُ؛ اگر علی (ع) نبود، عُمر هلاك می شد.»

بـنـابـرایـن، بـه شـهـادت تـاریـخ، خـلفـا و صـحـابـه بـارهـا در مـسـائل دیـنـی و عـلمـی بـه امـام (ع) رجـوع مـی كـردنـد، امـا در تـاریـخ حـتـی در یـك مـورد نقل نشده كه علی (ع) در معارف الهی و احكام شرعی به غیر خود، از صحابه رجوع كرده باشد و این دلیل بر افضلیت و اعلمیّت علی (ع) است.

پیامبر اكرم (ص) در این مورد می فرماید:

«اَعْلَمُ اُمَّتی مِنْ بَعْدی عَلِیُّ بْنُ اَبی طالِبٍ»[2] .

پس از من، علی بن ابی طالب از تمام امّتم داناتر است.







    1. كشف المراد، علامه حلّی، ترجمه و شرح علی محمّدی، ص 263.
    2. الغدیر، علامه امینی، ج 2، ص 44.